خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

خاطرات زندگی یک نویسنده

مینویسم تا یادم بماند...

خاطرات زندگی یک نویسنده

🍃 نه تو می مانی،
نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...🍃

  • ۰
  • ۰

#موقت

سلام برو بچ!
این همه دنبال کننده مایه ی شادیه(البته امیدوارم همون قدر که دنبال کننده دارم خواننده هم داشته باشم)
خیلیا میاید درخواست میدید که دنبال کنم
چشم حتما ولی واقعا نمیتونم قول بدم همیشه مطالبتونو بخونم
چون بعد یک ساعت میام میبینم ۳۰ تا ستاره روشن شده :(
خب من کی وقت کنم همه تونو بخونم وکامنت بزارم؟

تازه با این حالم اینستا رو بوسیدم گذاشتم کنار روزی یه بار تلگرام و اینستا رو چک میکنم :(
به خاطر همین اولویتم با بچه‌های قدیمی تره
و دوستای جدید هم سعی میکنم کم کم مطالبتونو بخونم
اگه بتونم و فرصت داشته باشم خواننده ثابت هم میشم
ولی بگم که فقط دنبال کننده زیاد نشون دهنده کیفیت وب نویسی نیست. اینو میتونید از تعداد کامنت ها و رضایت بچه ها بسنجید
یه مدت سعی دارم داستان کوتاه بنویسم.
ازتون میخوام ژانر معرفی کنید (جنایی_ترسناک_عاشقانه_فانتزی_علمی تخیلی و...)
مرسی از صبوری و همکاری تون ؛)

  • ۹۷/۰۵/۰۹
  • Mitra .mhd

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی